شعر در مورد شلوغی ، یک بیت شعر و متن زیبا درباره شلوغی شهر و اتوبوس
شعر در مورد شلوغی
شعر در مورد شلوغی ، یک بیت شعر و متن زیبا
درباره شلوغی شهر و اتوبوس همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که
حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
دشوار نبود
شناختن تو
حتا در شلوغی مترو…
گویی خدا فشار داد دگمه ی “توقف” را
و یخ بست
خنده بر لبان کودکی
که دست در دست مادرش
به سمت باجه ی بلیت می رفت
…
از حرکت ماندند تمام “عابران”
و ازدحام ایستگاه از تپش افتاد
حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شلوغی
دلتنگی خیابان شلوغیست
که تو در میانهاش ایستاده باشی
ببینی میآیند
ببینی میروند
و تو همچنان ایستاده باشی.
شعر در مورد شلوغی شهر
گاهی
شلوغی پیاده رو
بهانه ی خوبیست که
دست های کسی را برای همیشه گم کنی!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شهر شلوغ
نه آمدن این
شکوفه هاى بادام
و نه عطر تازه هوا،
پرستو ها هم بى خود
شلوغش کرده اند ..!
بهار فقط
عطر تن توست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتوبوس شلوغ
این روزها
هستی وُ نیستی
و میان بی حواسی های معلقم
قدم می زنی
تو را می گردم
در میان تمام کسانی که شبیه تو نیستند
و سراغ تو را
از شلوغ ترین خیابان های شهر می گیرم
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آفتاب ، پاییزی و زمستان + غروب و طلوع آفتاب
شعر درباره شلوغی شهر
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
در کجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی..!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره شهر شلوغ
تنهایی را دوست دارم
وقتی تو را به من می رساند
و در ازدحامت
شلوغ ترین نقطۀ دنیا می شود دلم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر نو در مورد شهر شلوغ
دوست دارم که یک شبه
شصت سال را سپری کنم،
بعد بیایم و با عصایی در دست،
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم،
تا تو بیایی،
مرا نشناسی،
ولی دستم را بگیری و
از ازدحام خیابان عبورم دهی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آذر ، ماهی ها + متولدین دختر و پسر آذر ماه
شعر درمورد شلوغی شهر
مرا به ذهنت نه،
به دلت بسپار!
من
از گم شدن
در جاهای شلوغ
میترسم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره شهر شلوغ
بعضی چیزها نیاز به دل ندارند
مثل همین تک درخت دود گرفته ی کنار پیاده رو
که می خواهد یک تنه برای این خیابان شلوغ
اکسیژن بسازد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره اتوبوس شلوغ
پاییز نام دیگر دلتنگى ست،
وقتى میان برگ هاى
سرخ و نارنجى اش
خیابان ها شلوغ مى شوند
شعری درباره اتوبوس شلوغ
هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیست
که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد
همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم
اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت
فقط یک دلیل دارد:
تو جزو اولویت هایش نیستی!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی شهر شلوغ
دلتنگی یعنی
خیابانی شلوغ پر از همه آنها
که شبیه تو اند
مثل ساعتی که سازش کوک نیست
و هیچ منتظری نگاهش نمی کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شلوغی شهر
همه ی کوچه ها را گشته ام
ایستگاه ها، فرودگاه ها، پارک ها
کافه های شلوغ
پاتوق های کوچک
خیابان ها و میدان ها
حالا من
به آسمان هم
نگاه نمی کنم
زیرا در آنجا هم نیستی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد انار ، ترک خورده و پاییز و عاشقانه و کودکانه
از بوی عطر مردمان شهر بیزارم
رفتم ولی این بار رفتم من پی کارم
خسته شدم از بس نوشتم نامه هایم را
شاید خودش این بار به حرف امد، خودکارم
دکتر که رفتم سر تکان داد و جوابم کرد
دکتر نمیدانست تویی مقصودِ افکارم
دستی زدی بر شانه ام بردی غبارم را
دستی بکش بر رنگ و روی زرد و بیمارم
حرفی اگر داری بیا، سر تا به پا گوشم
شاید ندانی مدتیست هم حرفِ دیوارم
نزدیک من هرکس که آمد عشق یادش رفت
من ناقلِ بیماری های واگیردارم
Comments
Post a Comment